من پدر مازیار هستم . مازیار در حال حاضر یعنی درست ۱۷ روز دیگر تولدش است
و ۳ سالش تمام میشود شاید این کمی خنده دار بنظر بیاد ولی من این وبلاگ را برای مازیار ساخته ام تا روزی او در این وبلاگ بنویسد . دلم می خواهد مازیار یک انسان باشد و از انسانیت بنویسد . تا آن زمان من جای او گاهی خواهم نوشت . هر چند در این مملکت انسانها مالیات های زیادی بابت انسانیت خویش می پردازند . شاید من نباشم ، شاید رفتیم خارج از کشور ، شاید ...
شاید در آن سالها نیازی به وبلاگ نویسی نباشد و آنان آنقدر آزاد باشند که بی ترس حرفشان
را بزنند . شاید در آن زمان اصلا کاری که ما بنام وبلاگ نویسی انجام میدهیم منسوخ و خنده
دار جلوه کند و همه چیز متحول شده باشد . اما اشکالی ندارد . مهم در جا نزدن است .
یک فیلسوف می گوید :
غمگین ترین لحظه ، لحظه رسیدن به هدف است .
سلام .خوشحالم که من اولین نفری هستم که اینجا نظر می دم . امیدوارم خبرهای خوبی از مازیار کوچولو ببینم . به من هم سربزنید . من هم راجع به دختر ۵ ساله ام که اینجا آهو می ناممش می نویسم .
سلام
تولدش مبارک چه بابای خوبی آره واقعا هیشکی نمی دونه تا اون موقع که بزرگ بشن چه اتفاقهایی که نیفتاده
اینقدر سرنوشت آدمها تغییر می کنه ایشالله که سایه شما همیشه بالای سر آقا مازیار هست و یه روز هم می رسه که ایشون اینجا بنویسن
سیز باشین و بهاری
بای
KHEILI ALI BOOOD YE SARI HAM BE MA BEZAN MOEIN 2010. BLOGSKY. COM
برام جالب بود چنین وبلاگی .اینکه انقدر به مازیارتون بها میدید.
اینجا رو بکنید دفتر خاطراتی که یه روزی اون میخونه...یه تجربه هم از دنیای مجازی میشه برای خودتون.
هدف دیگه میذاریم غم از بین میره:)
موفق باشید.
موفق باشی پدر مهربان.
تولد آقا مازیار هم مبارکه
امیدوارم که سالگرد تولد او در سالهای بعد توام با آغاز ارج
نهادن به انسان و انسانیت و رخت بر بستن ریا وتزویر از این دیار
زخم خورده باشد.